خبرخوان جنبش سبز

Grazr

تلویزیون رسا

Add to Google

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

سیدمحمد خاتمی: هیچ نظام ستم‌بنیادی باقی نمی ماند

سیدمحمد خاتمی: هیچ نظام ستم‌بنیادی باقی نمی ماند
جرس: سیدمحمد خاتمی با تاکید بر اینکه «انتخابات باید انتخابات باشد» گفت: « پایه و رکن دموکراسی و جمهوریت انتخابات است. آنچه بارها بیان شده در واقع شرایط انتخابات مقبول و درست است، و نباید آن را به شرط حضور در انتخابات تقلیل داد.»


به گزارش پایگاه رسمی خاتمی، رییس جمهور اصلاحات در دیدار با اعضای جامعه آزادگان دفاع مقدس اظهار داشت: « همیشه آزادی های مشروع جامعه به بهانه از دست رفتن امنیت مخدوش شده است و این فاجعه بیشتر در حکومت های خودکامه و جبار پدید آمده است.»
سیدمحمد خاتمی همچنین گفت: « مفهوم امنیت هم در دنیای امروز خیلی با آنچه در گذشته بوده مثل آزادی تفاوت کرده است. اولا امنیت فقط امنیت حاکمان نیست! مهم ترین وجه امنیت، امنیت اجتماعی است. اگر امروز به مردم سالاری رسیده ایم و افتخار می کنیم که از دل انقلاب، مردم سالاری در آمد و جمهوری اسلامی به جای عناوین دیگر مطرح شد یعنی اصل مردم اند و در مورد امنیت هم در درجه اول امنیت مردم باید مد نظر باشد.»

وی با تاکید بر این نکته که «قانون اساسی وحی منزل نیست» افزود: «قانون اساسی مبنای عمل همه ماست و چارچوب رفتاری که حکومت و مردم باید به آن تن بدهند باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کرد و این قانون اساسی که مبنای عمل ماست نکات بسیار ارزنده دارد که اگر مورد توجه و عمل قرار گیرد بسیاری از مسائل مبتلا به ما حل خواهد شد. اگر همین قانون اساسی درست پیاده شود مشکلات کم خواهد شد.»
خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: « اسلامی که توجیه کننده استبداد و دیکتاتوری باشد دست کم اسلام انقلاب اسلامی و اسلامی که در جمهوری اسلامی مطرح شد نیست.»

وی با اشاره به تحولات منطقه گفت: «هیچ نظام ستم بنیادی باقی نمی ماند و این تقدیر خداوند است و فرمانی که خداوند صادر کرده است؛ سرگذشت شاه، صدام و همه قلدرهای جهان بشری درس بسیار خوبی است.»
خاتمی افزود: «این درس ها بخصوص با آنچه امروز در منطقه ما جاری است آموختنی تر است. امروز موج مبارکی در سراسر خاورمیانه ایجاد شده است و همه جا، هر جا که دیکتاتوری و خودکامگی و تحقیر انسان وجود دارد و هر جایی که آزادی های انسان زیر پا نهاده شده است قیام است و خیزش مردمی. در مصر، تونس، لیبی، سوریه، یمن، بحرین و ... و مطمئنم این موج فراگیر خواهد شد.ستمگر باید برود بخصوص در زمان ما، مردم می خواهند حاکم بر سرنوشت خود باشند می خواهند ارباب خودشان باشند.»

وی همچنین تصریح کرد: «دنیا این طور نیست که فکر کنیم یک عده اربابند و یک عده برده.این زمان گذشته و این تقدیر الهی است. این حاصل رشد بشر در طول تاریخ است امروز همه انسانها در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در غرب و شرق خواستار آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش اند و حکومت هایی که خدایگانی کنند مطرودند و بلکه خواست تاریخی و فراگیر بشر امروز این است که حکومت ها نماینده مردم و درمقابل آنان مسؤول باشند.»
خاتمی افزود: «فراگیری این اصل مبارک به لحاظ نظری تردیدناپذیر است و کدام انسان و جامعه ای را می توانید پیدا کنید که بگوید حکومت مطلوب حکومت استبدادی است،حکومت جبارانه و خودکامه است؟ هیچ کس این را قبول ندارد. حتی بزرگ ترین دیکتاتورهای عالم هم مجبورند طوری توجیه کنند که مثلا مردم راه و روش آنان را می پسندند! این خیلی دستاورد بزرگی در دنیاست.»
وی تاکید کرد: «اگر در نظامی آزادی نبود جمهوری واقعی نیست و اگر نام جمهوری اسلامی بود ولی استقلال و پیشرفت نبود آن هم جمهوری اسلامی واقعی نیست.»

متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در جمع اعضای جامعه آزادگان دفاع مقدس در پی می آید:


به نام خدا
باعث افتخار من است که در جمع مبارک شما آزادگان سرفراز هستم و این عنوان آزاده از طرف ملت به کسانی که سالیان دراز در زندان های رژیم متجاوز عراق دربند بودند ومورد شکنجه و آزار روحی و جسمی قرار داشتند بسیار پر معنی است.
شما کسانی هستید که تا مرز شهادت در کنار براردان شهیدتان پیش رفتید و از انقلاب و میهن دفاع کردید، همراه ایثارگران در جبهه ها حضور داشتید خیلی از افرادی که اسیر بودند در عین حال جانباز هم بودند و نیز بسیاری از نزدیک ترین کسانتان شهید یا جانباز شدند، یعنی در واقع آزاده ما علاوه بر افتخار آزادگی موقعیت جانباز و شهید و ایثارگر را هم دارد و اسارت در بند رژیم متجاوز و ایستادگی در شرایط سخت امتیازی است که شما دارید. شهیدان و جانبازان خیلی والاقدر هستند و ایثارگران همه، شأن بالا دارند ولی آزادگان جنبه نمایندگی شان از انقلاب اسلامی و ارزش های آن و جایگاه ملت ایران نمایندگی روشن و درخشانی است یعنی جنبه نمادین روشن تری دارد.
وقتی از “آزاده” سخن می گوییم در واقع از کسانی که نماینده مناعت طبع این ملت هستند و در برابر ستم و ناروایی هیچ گاه سر تعظیم فرود نیاوردند و حاضر نشدند شرافت و کرامت خود را به خاطر راحتی های موسمی و مقطعی از دست بدهند سخن می گوییم.

مناعت طبعِ آزادگی یعنی اینکه در بند بودن تن آنها به هیچ وجه جان و روح آنها را اسیر و در بند نکرد.
از حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی یاد کردید و چه تذکر مناسبی. این سید بزرگوار در دوران اسارت باعث اطمینان خاطر و قوت قلب افراد بود و اخلاق و ادب و رفتارش طوری بود که حتی خشن ترین نیروهای دشمن را هم در برابر خودش خاضع کرد و در موقعیت خاصی قرار داد معلم شما و اسوه فداکاری و تواضع و مقاومت برای ملت بود و بسیار جای او خالی است خداوند اورا با اجدادش محشور بفرماید.
پرسش من این است متجاوزی که با حمایت قدرت های بیگانه در بامداد انقلاب ما که کشور با مشکلات بزرگی مواجه بود حمله کرد تا به خیال خود همه جا را بگیرد و انقلاب و جمهوری اسلامی را ز بین ببرد و ملت بزرگ ایران را ذلیل کند، آن دشمن کجاست؟ همان کسی که سال های سال شما را در زندان نگاه داشت،صدها هزار نفر از جوانان ما شهید و جانباز شدند و دهها هزار تن از جوانان عراقی را نیز قربانی کرد امروز کجاست؟ اینها واقعا درسهای بزرگی است و تأکید حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به عبرت گرفتن از تاریخ از جمله در همین مورد است.
البته کسانی که قدرت بیشتر و موقعیت بالاتری دارند برای عبرت گرفتن شایسته ترند.
سرگذشت ستمکاران و زورگویان تاریخ

سرگذشت ستمکاران و زورگویان در تاریخ عبرت آموز است و خداوند می فرماید: کسی به آنها ستم نکرد جز آنکه خود آنها به خودشان ستم کردند. هیچ نظام ستم بنیادی باقی نمی ماند و این تقدیر خداوند است و فرمانی که خداوند صادر کرده است؛ سرگذشت شاه، صدام و همه قلدرهای جهان بشری درس بسیار خوبی است.
این درس ها بخصوص با آنچه امروز در منطقه ما جاری است آموختنی تر است. امروز موج مبارکی در سراسر خاورمیانه ایجاد شده است و همه جا، هر جا که دیکتاتوری و خودکامگی و تحقیر انسان وجود دارد و هر جایی که آزادی های انسان زیر پا نهاده شده است قیام است و خیزش مردمی. در مصر، تونس، لیبی، سوریه، یمن، بحرین و ... و مطمئنم این موج فراگیر خواهد شد.
ستمگر باید برود بخصوص در زمان ما،مردم می خواهند حاکم بر سرنوشت خود باشند می خواهند ارباب خودشان باشند.
البته معلوم است که قدرتهای استیلاطلب می خواهند از اوضاع به نفع خود استفاده کنند که همواره ملت های به پا خاسته باید هوشیار باشند، ولی من مطمئن هستم که هیچ چیز به اندازه استقرار مردم سالاری به نفع این ملت ها و به زیان درازمدت سلطه طلبان و اسرائیل نیست.
دوره ی ارباب-بنده سپری شده

دنیا این طور نیست که فکر کنیم یک عده اربابند و یک عده برده.این زمان گذشته و این تقدیر الهی است.این حاصل رشد بشر در طول تاریخ است امروز همه انسانها در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در غرب و شرق خواستار آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش اند و حکومت هایی که خدایگانی کنند مطرودند و بلکه خواست تاریخی و فراگیر بشر امروز این است که حکومت ها نماینده مردم و درمقابل آنان مسؤول باشند.
فراگیری این اصل مبارک به لحاظ نظری تردید ناپذیر است و کدام انسان و جامعه ای را می توانید پیدا کنید که بگوید حکومت مطلوب حکومت استبدادی است،حکومت جبارانه و خودکامه است؟ هیچ کس این را قبول ندارد.
حتی بزرگ ترین دیکتاتورهای عالم هم مجبورند طوری توجیه کنند که مثلا مردم راه و روش آنان را می پسندند! این خیلی دستاورد بزرگی در دنیاست.
امروز در سرتاسر خاورمیانه این نقطه “جغرافیای راهبردی و سیاسی” عالم که در اثر وابستگی و جباریت حکومت هایش دچار عقب ماندگی تاریخی است با اینکه شایستگی رشد داشته اند و می بایست زودتر از بسیاری از کشورهای دنیا به دموکراسی و آزادی و استقلال برسند. خیزش آزادی خواهانه و رهایی بخش ایجاد شده است.
آزادی در انقلاب اسلامی
خدا را شکر که این موج ایجاد شده است. سی سال پیش در ایران نیز این موج برخاست. شما چه کردید؟چه شعاری داشتید؟ اسلامی که امام معرفی کرد و مردم به خاطر آن به صحنه آمدند کدام اسلام بود؟ اسلامی که آزادی و استقلال و پیشرفت و ترقی و مبارزه با عقب افتادگی می خواست؛ اسلامی که به شما انتخابات آزاد می داد؛ اسلامی که برای هر کسی که در این مملکت زندگی می کند با هر دین و مرام و مسلکی تا آن زمانی که دست به شمشیر نبرد و نخواهد براندازی کند شهروندی است دارای حقوق و حرمت و کرامتی که هر انسانی می تواند داشته باشد.
این اسلام و خواست شما بود که به صحنه آمدید و پیروز شدید.
اجازه بدهید به مناسبت عنوان “آزاده” شما کمی در مورد آزادی صحبت کنم.
ما چه می خواهیم و چه می خواستیم و الان در چه موقعیتی هستیم؟و این عنوان آزاده ای که به شما داده شده است بهانه ای است مناسب تا درباره یکی از سه شعار مهم ملت ما در انقلاب کمی صحبت کنیم. شعار اصلی: آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی بوده است. البته من معتقدم جمهوری اسلامی به صورتی که مطرح شد و مردم به آن رأی دادند در متن آن آزادی و استقلال نهفته بود.
اگر در نظامی آزادی نبود جمهوری واقعی نیست و اگر نام جمهوری اسلامی بود ولی استقلال و پیشرفت نبود آن هم جمهوری اسلامی واقعی نیست.
امروز هم اسلامی را که ما مطرح می کنیم اسلامی است که با این آزادی و استقلال سازگار است. شما نمی توانید جمهوری اسلامی بگویید اما اسلامش با جمهوری ناسازگار باشد این تعبیرهایی که امروز دارد می شود. این توجیه ها وتئوری پردازی هایی که امروز می شود که اسلام با رأی مردم سروکار ندارد! اسلام برای رای مردم اعتباری قائل نیست! در اسلام انتخابات معنا ندارد! امروز این حرفها را میزنند و حتی می گویند وقتی امام گفت جمهوری ایشان به جمهوریت اعتقاد نداشت برای اینکه دنیا را ساکت کند “جمهوری اسلامی” گفت! این اسلام با اسلامی که مردم می خواستند و در صحنه آمدند و بچه هایشان را قربانی کردند و انقلاب شد و شاه رفت بیرون و نظامی به نام جمهوری اسلامی آمد این اسلام با آن جمهوری و خواست مردم و رأی نود و هشت درصدی مردم سازگار نیست و دعوا هم امروز این است.
دو اسلام

دو اسلام هست، اسلامی که در عرصه اجتماعی با حق مردم، حق انتخاب مردم،حق آزادی مردم،حرمت مردم و پیشرفت جامعه سازگار است و در مقابل، اسلامی که با هیچکدام ازآنهاسازگار نیست!
اسلامی که توجیه کننده استبداد و دیکتاتوری باشد دست کم اسلام انقلاب اسلامی و اسلامی که در جمهوری اسلامی مطرح شد نیست.
حال برگردیم به کلمه مبارک “آزادی”؛ آزادی کلمه زیبا و دلنشینی و خوبی است در طول تاریخ هم انسانها آن را می خواستند اما باید توجه داشته باشید که مفهوم و مراد از آزادی در دنیای امروز با آنچه در قدیم بوده فرق دارد،آزادی که معادل “حریت” در عربی است و نیز عناوین آزادی و آزادگی در فرهنگ ما مسلمانان و ایرانیان با آنچه آزادی در دنیای امروز است فرق دارد.
آزادی در فرهنگ گذشته که آن هم معنای ارجمندی است در مقابل بردگی است. .بردگی به معنای قدیم آن در دنیای امروز از بین رفته است و اسلام هم شرایط از میان رفتن ان را در تاریخ پدید آورده. گرچه متأسفانه در دنیای امروز بردگی به صورت دیگر و در ضمن سیستم ها و شرایط سیاسی و اقتصادی و نظامی بین المللی رواج دارد که آن هم به یاری خداوند از بین خواهد رفت. به هرحال این آزادی با آزادی که در دنیای سیاسی و فلسفی امروز مطرح می شود متفاوت است. البته هیچکس و هیچ مکتبی قائل به آزادی مطلق و بی هیچ قید و شرطی نیست.
آزادی و بی بند و باری
هیچ مکتب و انسان عاقلی این را نمی پذیرد که آزادی مطلق یعنی نبودن هیچ قید و بندی مطلوب است. اصلا نتیجه بی بند و باری مطلق نابودی جامعه است و چون انسان در متن جامعه زندگی می کند یعنی نابودی انسان.هیچ جا به این معنا نیست که هر کس هر کاری می خواهد بکند.آزادی حدود دارد.
برای اینکه جامعه بماند حدودی باید برای آزادی ها و افراد ایجاد شود. محدودیت هایی برای حیات و زندگی انسان باید وجود داشته باشد تا جامعه انسانی تداوم یابد منتهی بر اساس معیارهایی که هست ممکن است این حدود با یکدیگر تفاوت داشته باشد.
آزادی که امروز در دنیا مطرح شده، گرچه عینا و اصطلاحا در فرهنگ گذشته ما نتوانیم معادلش را بیابیم ولی با رجوع به اندیشه های اسلامی،قرآن،روش و سیره پیامبر و پیشوایان و بخصوص راه و روشی که حضرت علی علیه السلام داشت محتوای این آزادی را راحت می توانیم در اسلام پیدا کنیم.
اولین بار امیرالمومنین علیه السلام از حق مردم نسبت به حکومت و حق حکومت نسبت به مردم صحبت می کند و وقتی حقی برای کسی ثابت شد آزادی او نیز مورد تصدیق قرار گرفته است.
تکلیف یعنی محدودیت اما حق وقتی مطرح شد یعنی دامنه آزادی و اختیار شما را نشان می دهد.
همچنان که افراد انسانی تکلیف هایی دارند، حکومت ها هم تکلیف هایی دارند. همچنان که انسان ها حقی دارند حکومت ها هم حق دارند. اتفاقا وقتی امروز قانون اساسی مبنای کار می شود عمده مسأله ای که در قانون اساسی است بیان حقوق اساسی افراد است و حدودی که حکومت ها باید داشته باشند در قانون اساسی خودمان فصل مهمی از آن درباره حقوق ملت است.
قانون های اساسی امروز در واقع عمدتا حد حکومت ها را و حق افراد و ملت ها را مشخص می کند.
اگر حکومتی دارای حد و محدودیت و افراد تحت حکومت دارای حق و حرمت بودند آن نظام، نظام آزادی خواهد بود و اگر حکومت هایی هیچ حد و تکلیفی نداشتند و هر کاری خواستند بکنند آن نظام، ضد آزادی است.
قانون اساسی وحی منزل نیست
قانون اساسی وحی منزل نیست ولی مبنای عمل همه ما است و چارچوب رفتاری که حکومت و مردم باید به آن تن بدهند باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کرد و این قانون اساسی که مبنای عمل ماست نکات بسیار ارزنده دارد که اگر مورد توجه و عمل قرار گیرد بسیاری از مسائل مبتلا به ما حل خواهد شد. اگر همین قانون اساسی درست پیاده شود مشکلات کم خواهد شد.
حق حاکمیّت بر سرنوشت در اصل طلائی 56 قانون اساسی ما آمده است.
اگر این حق حاکمیت انسان بر سرنوشت و اینکه مبدا و منشاء قدرت، انتخاب و رأی مردم است و قدرت ها در مقابل رأی مردم مسؤول اند و حاکم اصلی خود مردم هستند و این نهادهایی که به آنها قدرت داده شده در مقابل مردم مسؤول اند می بیند که جامعه چه صورت مطلوبی پیدا می کند. این حق طبیعی که در دنیای امروز هم به رسمیت شناخته شده است طبق قانون اساسی ما علاوه بر حق طبیعی، حق الهی هم هست. یعنی حق الهی شما، مردم سالاری است. و در اصل مهم دیگر قانون اساسی آمده است که هیچ کس حق ندارد به بهانه امنیت آزادی را مخدوش کند و هیچ کس حق ندارد به بهانه آزادی به امنیت زیان برساند.
همیشه آزادی های مشروع جامعه به بهانه از دست رفتن امنیت مخدوش شده است و این فاجعه بیشتر در حکومت های خودکامه و جبار پدید آمده است.
اگر آزادی به بهانه امنیت لگدکوب می شده است، قانون اساسی ما به درستی مسأله را دیده و به دقت درصدد جلوگیری از آن برآمده است.
امنیت فقط امنیت حاکمان نیست
به علاوه اینکه مفهوم امنیت هم در دنیای امروز خیلی با آنچه در گذشته بوده مثل آزادی تفاوت کرده است. اولا امنیت فقط امنیت حاکمان نیست! مهم ترین وجه امنیت، امنیت اجتماعی است. اگر امروز به مردم سالاری رسیده ایم و افتخار می کنیم که از دل انقلاب، مردم سالاری در آمد و جمهوری اسلامی به جای عناوین دیگر مطرح شد یعنی اصل مردم اند و در مورد امنیت هم در درجه اول امنیت مردم باید مد نظر باشد.
امنیت نظام و امنیت حاکمان و مردم به هم پیوسته است، اگر اعتماد متقابل میان مردم و حکومت نباشد و اگر مردم به حاکمان خود اعتماد نداشته باشند این حکومت همواره در معرض تهدید است، هم در درون و هم از بیرون.
اعتماد مردم در اثر رضایت مردم به وجود می آید. اگر انتخابات، بیان و اندیشه آزاد بود اگر انتقاد آزاد بود، اگر به درستی به معیشت و امنیت و حرمت مردم رسیدگی شد و اگر مسؤولان واقعا در برابر مردم خود را مسؤول دانستند این اعتماد متقابل ایجاد میشود و آن وقت امنیت پایدار به وجود می آید.اصلا خود امنیت در ذاتش احترام حکومت به آزادی های فردی و اجتماعی نهفته است.
همانگونه که گفتید همه شهداء و جانبازان و ایثارگران سفارش نظام را کرده اند. کدام نظام؟ برای کدام نظام این همه فداکاری صورت گرفته است؟ نظامی که در آن هم معنویت باشد هم اخلاق و هم آزادی باشد و هم پیشرفت و هم اعتلاء وجهه بین المللی کشور و جامعه ما.
اگر در جامعه بداخلاقی رایج بود و بدتر از آن اگر به نام انقلاب و اسلام دروغ گفته شد و دروغ گویان و فحاشان و تهمت زنندگان از مصونیت کامل برخوردار بودند و کسانی که مورد تهمت و بهتان قرار گرفته اند و دروغ های شاخ دار به آنها نسبت داده اند حتی شکایت هم که می کنند کسی به آن رسیدگی نمی کند و باز هم حتی از تریبون های رسمی آن اتهامات و فحاشی ها تکرار می شود؟ آیا این همان نظام مطلوب است که همه خواهان آن بودیم و هستیم؟ مردم ما مردم سالاری می خواستند و می خواهند که سازگار با دین باشد یعنی هم آزادی، هم عدالت و هم اخلاق بر آن حاکم باشد و ارزشها و احکام الهی که از جمله آنها حفظ و حرمت و حق مردم است در آن تلألو داشته باشد.
ضد انقلاب هایی هستند و می گویند جمهوری اسلامی باید از بین برود این یک جور مخالفت با نظام است،یک جور هم مخالفت با نظام این است که معیارهایی که در نظام اسلامی و مردمی باید باشد لوث و تحریف شود. به نام اسلام دروغ،فاصله طبقاتی،بی حرمتی به افراد رواج پیدا کند این هم ضدیت با نظام است.
کسانی که می گویند حقوق مردم تامین شود حرمت ها تامین شود عدالت قضایی،اقتصادی و سیاسی حاکم باشد،جایگاه ما د ردنیا محترم باشد اینها هستند که طرفدار نظامند و اینها نظام را در صورت حقیقی خود می خواهند.
وفاداری ما نسبت به شهداء و جانبازان و اسلام و نظام بیشتر است تا کسانیکه امروز رفتارها و مواضع غلط دارند و در عین حال اسلام و انقلاب را در انحصار خود می دانند.
انتخابات پایه دموکراسی
انتخابات مهمترین مساله ای است که دستاورد انقلاب ماست و پایه و رکن دموکراسی و مردم سالاری و جمهوریت انتخابات است پس توجه به انتخابات یک وظیفه مهم و انقلابی و دینی و ملی و انسانی ماست.
انتخابات باید انتخابات باشد، شرایط انتخابات درست چیست؟چه باید وجود داشته باشد تا اسم آن را انتخابات درست بگذاریم. آنچه بارها بیان شده است در واقع شرایط انتخابات مقبول و درست است نباید آن را به شرط حضور در انتخابات تقلیل داد.
در این موقعیت که خطرات مهمی بخصوص از بیرون کشور و جمهوری اسلامی و مردم را تهدید می کند، باید تلاش کنیم فضا باز و اطمینان بخش شود. این کار به نفع همه مردم و به نفع نظام و کشور است و اگر چنین شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

0 جنبش سبز و نظرات رنگ وا رنگ شما:

 
Cheap Web Hosting | Top Web Hosts | Great HTML Templates from easytemplates.com.