خبرخوان جنبش سبز

Grazr

تلویزیون رسا

Add to Google

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

فخرالسادات محتشمی پور خواستار تماس و ملاقات با تاج زاده شد

 جرس: فخری محتشمی در پنجاه و سومین عریضه خود به دادستان تهران خواستار تماس با تاج زاده شد و نوشت:  در اسرع وقت امکان تماس و ملاقات همسرم فراهم شود تا ما بتوانیم مستقیما از صحت و سلامتش آگاه شویم و امیدوارم شما که باید دادستان ما باشید، حواستان باشد که هر هزینه ای برای دستگاه قضائی و نظام مورد نظرتان که انگار با نظام مورد نظر ما که همان نظام تعریف شده در قانون اساسی است فرق دارد، از رفتار غیرقانونی شما مترتب خواهد شد و خودتان باید پاسخ گو باشید.


در این نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت آمده است: می دانید که انسان ها هر یک آستانه تحملی دارند. و این آستانه که پایین بیاید عواقبی دارد. می دانید که ما هم انسانیم و خالقمان از آهن و پولادمان نساخته است. می دانید که می دانیم همه این بی قانونی ها از کجا نشأت می گیرد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای 89،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اشهد بانک انت الله لارافع لما وضعت ولاواضع لما رفعت و لامعزّ لمن اذللت و لامذلّ لمن اعززت  لامانع لمااعطیت و لا معطی لما منعت انت الله لا اله الّا انت

سلام آقای دادستان!
می گویم انسان این ادعیه را که می خواند واقعا به درک و بصیرتش خیلی کمک می شود. انگار دائم یادش می آید که از کجا آمده و به کجا می رود و تدبیر امور به دست کیست. و براثر تداوم این یادآوری ها کبر و غرور برش نمی دارد که انا ربکم الاعلی!!!
حالا در بلاد کفرستان که بعضی فرمایشت می کنند که خدا ندارند و دین ندارند و به آخرت یقین ندارند حرجی بر بعضی حاکمان و قاضیان نیست که به غلط حکم می رانند و ظلم می گسترانند اما در این بلد امن که نام ایرانیش با اسلام پیوندی جاودانه یافته از همان سال های پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و پیروزی مردمی ترین انقلاب نام اسلام را برپیشانی حکومتش به اختیار مردمی که به قانون اساسی اش رأی آری دادند، حک کرده است، چگونه در این دیار ظلم می شود و قاضی آخ نمی گوید از درد وجدان؟ و دادستان اخم وانمی کند در برابر مظلومان دادخواه؟
آقای دادستان!
تصور نکنید من وقتی از شدت اندوه مظالمی که بر خواهران و برادران و فرزندانم می رود لب به شکایت می گشایم خدای ناکرده همسرجان را فراموش کرده ام. نه خدای نخواهد که عهدی را که ما در پیشگاه امام راحل با هم بستیم برای ماندن با یکدیگر تا دم مرگ، با این موج ها که همۀ برآیندش کف هایی بر روی این دریای گسترده معرفت و آگاهی مردم است، فراموش کنم و بی داد بر دیگر شهروندان همه ستمی را که بر این سید مظلوم خدا روا می دارید از یادم ببرد. نه هرگز. من همه این بی قانونی ها و جور و ستمی که به او می رود در همه جا فریاد می کنم تا کوس رسوایی منافقان ریاکار را که سجاده شان در پای قدرتمداران پهن شده و سجده گاهشان گذرگاه مزوّران دغلکار است و عمرشان چراگاه شیطان، به گوش فلک برسانم. این تکلیف شب و روز من است به عنوان همسر یک آزاده دربند که همه زندگیش خدمت صادقانه است و بی تکلّف زیستنش گذران عمر در زندان ستم را برایش سهل کرده و می کند حتی اگر همان جیره های روزانه را هم قطع کنید. مصطفی را از گرسنگی نترسانید که با روزه داریش به سخره تان می گیرد و از تنهایی نهراسانید  که تجربه 118 روزه در سلول  کودتاگران او را آبدیده کرده است. می دانم که می دانید و عِرض خویش و زحمت ما نمی دارید اما عِرض خویش با همین ممنوعیت ها و محدودیت ها برده اید. شما یا هر کس که حکم به این تخلفات داده است. عِرضی نمانده برای دستگاه قضا وقتی که همسر دلبند من بیش از یک ماه است که نتوانسته با همسر و فرزندان و پدرو مادر پیر و بیمارش صحبت کند و از وضعیت جسم بیمارش خبر دهد. و نتوانسته آنان را ملاقات کند نه حضوری و نه کابینی و نتوانسته حتی دوران محکومیتی را که کودتاگران برایش تدارک دیده اند، در بند عمومی بگذراند. عِرضی برایتان نمانده و شما همه این بی آبرویی ها را با رندی پشت یاوه سرایی های کیهان نویسان مکّار پنهان می کنید غافل از آن که باد که بیاید همه این غبارها کنار خواهد رفت و رسوایی به بار آمده برای همه ناظران آشکار خواهد شد. برای ما که آشکار است و برای هر صاحب درکی که همه دل و جان و ایمان را به صاحبان قدرت نفروخته و فریب خورده دغل کاری کودتائیان نشده است. برای دیگران هم با یک فوت خدا حقایق آشکار خواهد شد برادرجان!
آقای دادستان!
می دانید که انسان ها هر یک آستانه تحملی دارند. و این آستانه که پایین بیاید عواقبی دارد. می دانید که ما هم انسانیم و خالقمان از آهن و پولادمان نساخته است. می دانید که می دانیم همه این بی قانونی ها از کجا نشأت می گیرد. خوب است به آن آقایی که این ایام را به گفته همسرجان باید در توبه و انابه و اعتکاف بگذراند و حلیّت طلبی از مردمی که حقشان را ضایع کرده بفرمایید که به جای تعیین تکلیف کردن برای قوه قضائیه که باید مستقل باشد و امر به قاضی برای شدّت به جای عدالت در نماز جمعه، باز هم به تقاضای رئیس ستاد انتخابات دولت اصلاحات گزارش مستندی از وضعیت ساده زیستی اش به مردم حاضر در صحنه بدهد که غم نان را به اندوه پایمال شدن حکم خدا فراموش می کنند. و به جناب آقایان قضات معدود منتصب برای صدور احکام فله ای و فرمایشی نیز بفرمایید که به جای گوش سپاری محض به فرمان از ما بهتران کمی هم یاد قیامت باشند و عالم را محضر خدا بدانند و حل مشکلات زندگی شان را به جای سپردن به دست بنده خدا به دست توانای خداوندگارشان بسپارند. و این سؤال ما را هم پاسخ بدهید که مگر در این دستگاه قضائی ما قحط القاضی است که همه پرونده های سیاسی به دست این سه قاضی خاص سپرده می شود؟!!!
آقای دکتر امیدوارم در اسرع وقت امکان تماس و ملاقات همسرم فراهم شود تا ما بتوانیم مستقیما از صحت و سلامتش آگاه شویم و امیدوارم شما که باید دادستان ما باشید، حواستان باشد که هر هزینه ای برای دستگاه قضائی و نظام مورد نظرتان که انگار با نظام مورد نظر ما که همان نظام تعریف شده در قانون اساسی است فرق دارد، از رفتار غیرقانونی شما مترتب خواهد شد و خودتان باید پاسخ گو باشید.
حسبنا الله ونعم الوکیل
فخرالسادات محتشمی پور
بیست و هفتم محرم الحرام 1432 برابر با دوازدهم دی ماه 1389        

0 جنبش سبز و نظرات رنگ وا رنگ شما:

 
Cheap Web Hosting | Top Web Hosts | Great HTML Templates from easytemplates.com.