خبرخوان جنبش سبز

Grazr

تلویزیون رسا

Add to Google

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

آیت الله دستغیب : ظالم گمان می کند که اگر ظلم نکند، حکومتی نخواهد داشت

جرس: آیت الله دستغیب، مرجع تقلید می گوید "یک ظالم ظلم را وسيله‏اى براى دوام حكومت و رياست خود مى‏بيند و به همين جهت از آن دست برنمى دارد. گمان مى‏كند اگر ظلم نكند حكومتى نخواهد داشت و اگر حكومت نداشته باشد مفلوك و بدبخت خواهد بود. اين نيز بخاطر تاريكى قلب است. "



به گزارش حدیث سرو، آیت الله دستغیب در سخنرانی هفتگی که در مسجد قبای شیراز برگزار شد، با اشاره آیه هجدهم و نوزدهم سوره غافر گفت "وقتى شخص ظالمى ديگران را مورد ظلم و ستم قرار مى‏دهد، ترس و وحشتى از او در دل آنها مى‏افتد كه تا نامش را بر زبان مى‏آورند يا صدايش را مى‏شنوند، از شدت ترس به خود مى‏لرزند گاه براثر تهديدهاى او نفسهايشان در سينه حبس مى‏شود و جانشان به گلو مى‏رسد. عين همين در قيامت براى همان ظالم به وجود مى‏آيد."

این مرجع تقلید در سخنانش خاطرنشان کرده است:
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ اْلآزِفَةِ إذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ ما لِلظّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ«۱٨»يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ«۱٩»
و آنها را از روز نزديك (قيامت) بترسان آنگاه كه جانها به گلو مى‏رسد و اندوه خود را فرو مى‏خوردند. براى ستمكاران نه دوستى وجود دارد و نه شفيعى كه شفاعتيش پذيرفته شود.خدا خيانت چشمها و آنچه را در سينه‏ها نهان داشته‏اند مى‏داند.
وَ أَنْذِرْهُمْ؛ همچنانكه قبلاً اشاره شد «انذار» به معناى ترساندن و توجه دادن مردم به قيامت است.
يَوْمَ اْلآزِفَةِ؛ «ازفه» يعنى نزديك. در آيات مختلف قرآن از نزديكى قيامت سخن گفته شده؛ «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ: قيامت نزديك شد و ماه شكافت». (قمر/1) «ساعة» هم به معناى قيامت كبرى‏ است و هم به معناى قيامت صغرى‏؛ يعنى عالم برزخ؛ "مَنْ ماتَ فَقَد قامَت قيامَتُهُ: هر كس بميرد قيامتش برپا مى‏شود."
يكى از مأموريتهاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و همه انبياى الهى و دعوت‏كنندگان به حق، توجه دادن مردم به روز بزرگ قيامت است. روزى كه جانها از هول و هراس و وحشت به گلو مى‏رسد. چنان ترسى بر انسان مستولى مى‏شود كه نفسش به شماره مى‏افتد و احساس مى‏كند قلبش به حلقش رسيده؛ إذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ.
ما لِلظّالِمينَ مِنْ حَميمٍ؛ «حميم» لغتاً به معناى آب داغ است؛ فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ: (اهل‏جهنم) با آبى سوزان پذيرايى مى‏گردند. (واقعه/93) حمّام نيز بخاطر وجود آب داغ در آن، حمّام ناميده مى‏شود. غير از اين، به دوستان خوب و رفيقان دلسوز كه محبتى گرم نسبت به هم دارند نيز حميم مى‏گويند و همين معنا در اينجا مراد است؛ يعنى ستمكاران در قيامت هيچ يار مهربانى ندارند.
وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ؛ «شفيع» به معناى جفت است؛ يعنى كسى كه همراه و همقدم انسان است و در سختيها كمكش مى‏كند. ائمه اطهارعليهم السلام را بدان جهت شفيع مى‏گويند كه همراه انسانند و او را دستگير و يارى مى‏كنند. ستمگران با وجود فريادهاى استغاثه‏اى كه مى‏زنند و به دنبال يار و ياورى مى‏گردند، هيچ شفيع با نفوذى پيدا نمى‏كنند كه همراهشان شود و شفاعتشان كند.
عكس العمل ظلم‏
وقتى شخص ظالمى ديگران را مورد ظلم و ستم قرار مى‏دهد، ترس و وحشتى از او در دل آنها مى‏افتد كه تا نامش را بر زبان مى‏آورند يا صدايش را مى‏شنوند، از شدت ترس به خود مى‏لرزند گاه براثر تهديدهاى او نفسهايشان در سينه حبس مى‏شود و جانشان به گلو مى‏رسد. عين همين در قيامت براى همان ظالم به وجود مى‏آيد با اين تفاوت كه وحشت مظلوم در دنيا سرانجام و پايانى داشته اما وحشت و هراس ظالم را در آخرت هيچ پايانى نيست.
همچنين براى ستمكاران، حميم (دوست مهربانى) نيست. چرا كه دوستى از محبت قلب است و محبت از ناحيه پروردگار ايجاد مى‏شود و خداوند هرگز هيچ ظالمى را محبوب نمى‏سازد.بطور كلى محبت و دوستى بر سه نوع است؛ نوع اول، محبتى كه از روى غريزه و حس عاطفى است؛ مانند محبت پدر و مادر نسبت به فرزند و بالعكس. اين نوع محبت، موهبت پروردگار و نشانه‏اى از رحمت او است.
نوع دوم، محبتى كه منشأ آن صفات خوب و اخلاق پسنديده است؛ به عنوان مثال صفاتى چون صدق، ايثار، اخلاص، وفاى به عهد، امانتدارى و غيره، كه منشأ آن فطرت است و اگر حتى يكى از آنها در نزد كسى باشد ديگران، مخصوصاً افراد مؤمن و پاك، او را بخاطر آن صفت دوست مى‏دارند.
نوع سوم دوستى، نه بر حسب غريزه و فطرت بلكه به مقتضاى منفعت است؛ يعنى برخى مردم بخاطر مال و منصب و شهرت برخى ديگر، مجذوب آنها مى‏شوند و اظهار ارادت و محبت مى‏كنند يا آنكه شخص ظالمى را بخاطر مصون ماندن از آزار و اذيت او توقير و تكريم مى‏كنند. مسلماً اين نوع دوستى نمى‏تواند ريشه‏دار و محكم باشد و اصولاً محبت ناميده نمى‏شود.
بنابراين ميان ظالم و مظلوم هرگز دوستى و محبتى برقرار نمى‏شود، حتى كسانى هم كه از ظالم تبعيت مى‏كنند و اطراف اويند، يا بخاطر ترس است يا طمع لذا شخص ظالم هيچگاه دوست واقعى و يار شفيقى ندارد نه در دنيا و نه در آخرت.
در عالم برزخ و قيامت نيز هيچكس شافع ظالم نخواهد شد چرا كه اولاً بايد عملى داشته باشد تا شفيعى را جذب خود كند، در حالى كه ندارد. ثانياً بايد به نحوى با كسى كه صاحب منصب و داراى قدرت شفاعت است ارتباط داشته باشد و او در دنيا همه راههاى ارتباط خود با مقربين درگاه پروردگار را قطع كرد و به سبب ظلم و ستم و تجاوز، افراد مؤمن را از خود راند.
انسان ستمگر در دنيا راه خود را از اولياى خدا جدا كرده و قطعاً در آخرت آنها با او همراه نخواهند شد. هر چه مظلومان در دنيا فرياد استغاثه بر مى‏آوردند و كسى را به يارى مى‏طلبيدند، او نه خود ياريشان مى‏كرد، نه اجازه مى‏داد كسى به ياريشان بشتابد و نه شفاعت كسى را درباره آنها مى‏پذيرفت. به همين جهت هر چه در آخرت فرياد كند و استغاثه بخواهد هيچكس به ياريش نمى‏شتابد و هيچ شفاعتى درباره‏اش پذيرفته نمى‏شود.
تأثير مهمى كه شخص ظالم در دنيا از ظلم خود مى‏بيند اين است كه هر گاه به وجدان و فطرت خويش باز مى‏گردد بر اثر زشتى اعمالش، معذّب و ناراحت مى‏شود به حدى كه گاه عيشش بر هم مى‏خورد و شاديش زائل مى‏شود. به همين جهت همواره خود را به خوشگذرانى و لغويات مشغول مى‏دارد و اگر كسى بخواهد او را نصيحتى كند و اندرزى دهد، بر او خشم مى‏گيرد و غضبناك مى‏شود و حتى اگر بتواند صدايش را در گلو خفه مى‏كند.
اما چرا انسان ظالم با آنكه مى‏فهمد هر روز سقوط و نزولش بيشتر مى‏شود، حاضر نيست دست از ظلم بردارد و رفتار خويش را اصلاح كند؟
علت اين اصرار دو چيز است: اول آنكه بطور كلى تبعيت از هواى نفس، بر گردن انسان غل مى‏اندازد و او را در منجلاب گناه حبس مى‏كند و هر روز پايين و پايين‏ترش مى‏كشد به نحوى كه ديگر راه فرارى براى شخص گنهكار باقى نمى‏ماند. البته نه بدان معنا كه مجبور به انجام گناهان بيشتر گردد يا درِ رحمت پروردگار به رويش بسته شود بلكه او خود از رحمت خداوند نااميد مى‏شود و گمان مى‏كند ديگر راه بازگشتى ندارد لذا مى‏گويد: آب كه از سر گذشت، چه يك وجب چه صد وجب. اين قاعده كلى در مورد همه گناهان صادق است، چه ظلم، چه شهوترانى، چه حرامخوارى، چه خيانت و...
علت ديگر اصرار بر ظلم، تسلّى ظالم بر خويش است
 او ظلم را وسيله‏اى براى دوام حكومت و رياست خود مى‏بيند و به همين جهت از آن دست برنمى دارد. گمان مى‏كند اگر ظلم نكند حكومتى نخواهد داشت و اگر حكومت نداشته باشد مفلوك و بدبخت خواهد بود. اين نيز بخاطر تاريكى قلب است. بخاطر آن است كه قلبش از ابتدا به دنيا متمايل شد؛ يعنى فكر كرد پول و رياست است كه او را خوشبخت مى‏كند و نشاطش مى‏دهد. نخواست بفهمد كه ذكر و ياد خدا انسان را نشيط مى‏كند، نه هواداران و چاكران بسيار و نه ثروت هنگفت.
در داستان مبارزه موسى‏عليه السلام و ساحران مى‏بينيم كه با وجود وعده‏هاى وسوسه‏انگيز فرعون، بخاطر وجود كورسوى نور صدق در فطرت ساحران، پس از آنكه حق را در نزد موسى يافتند، ناگهان همه بندها را پاره كردند و به موسى ايمان آوردند. بلافاصله بعد از اين انقلاب درونى چنان نشاط و وارستگى در خود احساس كردند كه با وجود تهديدات سخت فرعون مبنى بر قطع دست و پا و آويختن به دار، دست از ايمان خود برنداشتند و مرگ سخت در راه خدا را بر تقرب به فرعون ترجيح داند. اين بخاطر آن است كه شخص مؤمن فرح و شادى نعمتهاى معنوى را احساس مى‏كند و حقانيت خود را ملتفت مى‏شود لذا از حقى كه مى‏فهمد دست برنمى‏دارد.
در مقابل كسى كه حق را نمى‏پذيرد و با او به دشمنى برمى خيزد، تا آخر عمر بر همين روال باقى مى‏ماند و حتى پس از مرگ، در عالم برزخ و قيامت نيز همين وضع را دارد لذا در روايت است كه چون پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله از كنار جهنم مى‏گذرند، دشمنان ايشان همچون ابولهب، نسيم خنكى احساس مى‏كنند. مى‏پرسند اين نسيم از چيست؟ پاسخ مى‏شنوند: از وجود مقدس رسول خداست كه اكنون از كنار جهنم عبور فرمود. آنها فرياد برمى آورند كه در جهنم را ببنديد تا نسيم پيامبرصلى الله عليه وآله را هم نشنويم.
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ؛ نگاههاى مردم، شايد در ظاهر همه شبيه به هم و يكسان باشند اما در واقع هر كدام آنها از روى منظور خاصى هستند و معناى متفاوتى دارند؛ يك نگاه، نگاه شهوت است. يك نگاه، نگاه محبت، يك نگاه، نگاه غضب و خشم و... اين تفاوت را جز افراد زيرك متوجه نمى‏شوند. اما گاه شخص بيننده، در نگاه خود نيز فريبكارى مى‏كند و مقصود واقعى خود را از نظر مى‏پوشاند لكن خداى تعالى آن مقصود و منظورها را نيز مى‏داند و از نيّات قلبى افراد آگاه است. اين علم و آگاهى نه تنها به نگاه بلكه به همه افعال و نيّات انسانها تسرّى دارد و هيچ فعل و نيّتى از او مخفى نيست.
 

0 جنبش سبز و نظرات رنگ وا رنگ شما:

 
Cheap Web Hosting | Top Web Hosts | Great HTML Templates from easytemplates.com.