خبرخوان جنبش سبز

Grazr

تلویزیون رسا

Add to Google

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

هيچ مسئولي احساس وظيفه نكرد

جرس: بیش از یک هفته از واقعه غیرمنتظره پلمپ تالار مولوی و باز شدن مجدد آن می‌گذرد، اما این تالار همچنان مات و مبهوتِ رخدادی است که نفس‌هایش را به شماره انداخته است.


به گزارش ایلنا، تالار مولوی که دیگر به یکی از تالارهای حرفه‌ای تبدیل شده و نمایش‌های باارزش و ماندگار حافظه‌ی تئاتر ایران زمین را از روی صحنه‌های خود به تماشا نشسته‌ بود، به ناگاه در نیمه‌های شب 31 خردادماه، اغیاری را دربرابر خود می‌بیند.


هنرمندان که دستانی را بر ساحت خانه‌شان دراز دیدند، گردهم می‌آیند، فریاد اعتراض خود را بلند كردند و از مدیران و مسئولان خواستند: در این فضایی که فعالیت‌های هنری بیش از پیش درگیر مصائب طاقت‌فرساست، ما خواستار مصونیت تئاتر از مصلحت‌های سیاسی، غیرسیاسی و دعوای قدرت هستیم."


تالار مولوی گشوده می‌شود. اما کسانی‌که در این سال‌ها صبوری کردند تا گام‌های‌ این تالار سرعت بیابد، کسانی‌که سالن را در این سال‌ها به شکل و شمایل یک سالن حرفه‌ای سرپا نگه داشته بودند و کسانی‌که نفس‌های‌شان به تالار هویت می‌بخشید، اکنون بهت‌زده‌اند و شاید هنوز پای برگشت به این خانه قدیمی را ندارند؛ شاید بر دل‌شان غم می‌نشیند كه وارد خانه‌ای شوند که صاحب‌خانه‌اش غریبه‌ای شده است؛ فارغ از اینکه آن غریبه خوب رفتار می‌کند یا نه.


اما هنرمندانی که پس از این اتفاقات در سالن‌های کوچک و بزرگ مولوی روی صحنه می‌روند و سردی سالن را با گرمای حضورشان روی صحنه از بین می‌روند، دل دردمندی دارند از شرایطی که گریبان نمایش آنها را نیز گرفت.

دلسرد شده‌ام


هائده حائری، کارگردان نمایش "بپا از اتوبوس جا نمونی" که در سالن کوچک تالار مولوی اجرا دارد، می‌گوید: نحوه‌ای که این اتفاق رخ داد، شوکی را به هنرمندان وارد کرد، درحالیکه می‌توانست ساده‌تر از این برگزار شود و حداقل این برخورد در روز انجام می‌شد تا از این هیاهوی بسیار هم جلوگیری کند؛ اما در شرایط فعلی، گروه‌های تئاتری که این روزها روی صحنه می‌روند، باید پاسخگوی این هیاهو به دیگران باشند.


وی، تاثیر کیفی این رویداد را یک ضربه روحی می‌داند و اضافه می‌کند: تئاتری‌ها به خاطر نفس تئاتر که همواره بسیار مظلوم و مهجور واقع می‌شود، سعی می‌کنند روحیه‌شان را زود برگردانند و حفظ کنند و به کارشان ادامه دهند و ماهم سعی کردیم از لحاظ کیفی به کارمان لطمه نخورد؛ اما این اتفاق از نظر کمّی تاثیر خودش را گذاشته و درحالی‌که ما شب قبل از این جریان سالن پرتماشاگری داشتیم و فهمیدیم تبلیغات نمایش به ثمر رسیده ولی بعداز این جریان هرچقدر هم تلاش کردیم اما هنوز اخبار بازگشایی سالن و اجرای نمایش‌ها فراگیر نشده و اگر هم برخی‌ از این جریان خبر داشته باشند، شاید دیگر تمایل نداشته باشند به این محیط پا بگذارند و چنین وضعیتی برای هر نوع مرکز فرهنگی تهدید کننده است.


وی، با بیان اینکه مساله پلمپ تالار مولوی به اندازه کافی به کارها ضربه زده می‌گوید: الان که چند روز از بازشدن مجدد تالار می‌گذرد، سالن سوت و کور است و کارهای با تعداد بسیار کمی تماشاگر اجرا می‌شود.


حائری با بیان اینکه " 9 ماه روی کارم زحمت کشیدم"، می‌گوید: ما هنوز مطمئن نیستیم تا کی روی صحنه خواهیم بود و اصلا از برنامه‌های تالار اطلاعی نداریم؛ کسی هم با ما جلسه‌ای نگذاشته است که وضعیت ما را روشن کند و این ندانستن به ما ضربه می‌زند؛ ضمن آنکه چندین روز را نیز به خاطر این اتفاق ازدست دادیم. اين روزها با دلسردی تمام کارم را انجام می‌دهم چون می‌دانم دیگر نمی‌توان به گیشه امیدوار بود وهیچ کمکی هم از طرف سایر ارگان‌ها به ما نرسیده است و نمی‌دانم چطور باید جواب زحمات گروه را بدهم.


وی که پس از بیش از بیست سال به صحنه تئاتر بازگشته است، دلیل این امر را وجود سیستم جشنواره‌ای برای اجرای نمایش‌ها اعلام می‌کند و توضیح می‌دهد: من نمی‌توانم خودم را تحت فشار محدودیت‌های زمانی و مکانی به اجرای مطلوب و دلخواه برسانم و چون دلم می‌خواهد کارم به صورت بی‌نقص یا کم‌نقص روی صحنه برود، ترجیح می‌دهم کار جشنواره‌ای نداشته باشم و همین هم باعث شده که سال‌های سال از صحنه تئاتر دور مانده باشم و امسال هم که بعد از مدت‌ها اجرا داشته‌ام، با چنین شرایطی روبرو شده‌ام و اگر از من بپرسید کار بعدی خواهید داشت یا نه، من احتیاج دارم چندین روز به این موضوع فکر کنم زیرا اصلا نمی‌خواهم یک بار دیگر این نوع ضایعات و این نوع برخوردها را با کارم ببینم. این اتفاق برای من تجربه تلخی بود، برخلاف کارم که کمیک ناب و بسیار شاد و شیرینی است.


حائری، ابراز امیدواری می‌کند سیاست‌هایی که از این به بعد مدیران تالار مولوی درپیش خواهند گرفت، باعث شود تا تالار مولوی مجددا سرپا بایستد و اینکه دوباره تالار مولوی بتواند آن وجهه را پیدا کند، احتیاج به زمان و انرژی بیشتری دارد.

مدیران نمی‌توانستند حالی از ما بپرسند؟!


احمد ایرانی‌خواه، کارگردان نمایش "راز ماهی طلایی آکواریوم آقای ژان"، که توانسته بود در هفتمین جشنواره تئاتر رضوی به‌عنوان نمایش برگزیده انتخاب شود و این روزها در سالن اصلی مولوی اجرا می‌شود نیز می‌گوید: این نمایش از 23 خرداد روی صحنه رفته بود و کار روند اجرای خوبی گرفته بود چون ما از یک ماه قبل تبلیغات آن را شروع و تماشاگر خود را پیدا کرده بودیم و وقتی این اتفاق افتاد، ما ناخواسته با افت تماشاگر روبه‌رو شدیم چون عده‌ای از هنرمندان و تماشاگران فکر می‌کنند همچنان این تالار پلمپ است و اطلاع‌رسانی چندانی در این‌باره انجام نشد.


وی درباره این اتفاق معتقد است: وقتی دو نهاد بر سر یک مکان باهم مشکل و تنش دارند، دلیلی ندارد در سالن تئاتری بسته شود و ما چوبش را بخوریم. این مشکل دو سیستم باهم است و اصلا به ما ربطی ندارد. ما از پشت پرده اطلاع نداریم و نمی‌توانیم قضاوت کنیم اما پلمپ این سالن اشتباه بود و همه هم به این نکته اذعان دارند. بزرگی می‌گوید: بستن یک سالن تئاتر کمتر از بسته شدن یک مسجد نیست.


ایرانی‌خواه درباره پیامدهای این اتفاق می‌گوید: این تنش ناخواسته وارد گروه می‌شود و توضیح دادن اینکه چه شده و چرا شده، انرژی زیادی می‌گیرد و ما با تمام سختی‌ها، فشارها و استرس‌ها این نمایش را روی صحنه می‌بریم و کسی پاسخگوی آن نیست.


وی با بیان اینکه "اگر کار ما مشکل ممیزی داشت، ازسوی مرکز هنرهای نمایشی مرتب سراغ ما می‌آمدند" از بی‌تفاوتی مدیران و متولیان تئاتر نسبت به اوضاع و احوال گرو‌هایی که بعداز این جریان روی صحنه می‌روند؛ انتقاد می‌کند و می‌گوید: دوستان مدیر پس از این اتفاق کوچکترین حالی از ما نپرسیدند؛ متولیان تئاتر ما چه کسانی هستند؟ چه‌کسی باید به بحرانی که برای ما به‌وجود آمده است، رسیدگی کند؟ آیا اینها که برای تئاتر پول می‌دهند برایشان مهم نیست که یک تماس با ما نگرفتند ببینند در این درگیری‌ها چه بلایی بر سر ما آمد؟ اینکه فکر کنند سالن باز شده و به ما بگویند اجراکنید، کافی نیست؛ اینکه بعداز آن جریان چه می‌شود مهم است و اینکه ما الان تماشاگر نداریم.


این هنرمند تئاتر ادامه می‌دهد: آیا نمی‌توانستند با یک جمله با ما هم‌دردی کنند و انرژی را به گروه‌ها باز‌گردانند تا احساس کنیم پشت سرمان کسی ایستاده است؟ اگر وزیر ارشاد وقت ندارد، معاون هنری او، مدیر مرکز هنرهای نمایشی و روابط عمومی مرکز هم نمی‌توانستند تماس بگیرند و ما را دلگرم کنند؟ چطور دلمان به این‌ها که متولی تئاتر هستند، خوش باشد؟


وی تاکید می‌کند: شش ماه برای اجرای این نمایش زحمت کشیده‌ایم، آیا درست است با چنین فشار روانی و دغدغه‌ای؛ کار روی صحنه برود؟ من این نمایش را در شرایطی اجرا می‌کنم که برای گرفتن سالن، زدنِ دکور، قرارداد تیپ، تعداد اجرا، تماشاگر به سالن آوردن و ... جنگیدم؛ اما ناگهان با جنگی از پیش تعیین نشده مثل پلمپ سالن مواجه می‌شوم؛ این یکی دیگر در توانم نیست. چقدر باید خوددار باشیم و کوتاه بیاییم و بگوییم ایرادی ندارد؟ چقدر باید صبر کنیم؟


ایرانی‌خواه درمورد نبود عوامل فنی از زمان بازگشایی مجدد سالن می‌گوید: وقتی یک پرسنل از این بدنه کم شده، آیا می‌توان کار را سامان داد؟ بالطبع دچار مشکل و معضل می‌شویم؛ ولی می‌توان کاری کرد؟ ما الان مثل یک شهر جنگ‌زده شده‌ایم که اگر دلمان برای تئاتر می‌سوزد، باید همه به کمک هم بیاییم و آن را ترمیم کنیم زیرا نفس تئاتر مهم است. ما باید به تئاتر بپردازیم اما حال که صادقانه به این کار می‌پردازیم، مدیران و مسئولان کجا هستند؟!


ایرانی‌خواه با بیان اینکه "دلم برای تئاتر و کار خودم و تماشاگرانم می‌سوزد" بیان می‌کند: چرا با بسته شدن تالار تئاتری کسی نباید به ما بگوید نگران نباشید و ما را مطمئن کند که پشت خود کسی را داریم؟ مدیران می‌توانستند به عنوان یک حامی، بار اضافی این تنش‌ها که بدترین و سخت‌ترین مصیبت است را رفع کنند اما متاسفانه عده‌ای نمی‌خواهند ببینند یا بشنوند.

اتفاق بدی که تاثیر بدش را گذاشت


سعید نجفیان، کارگردان نمایش "ماهی‌های خاک"، که در سالن اصلی مولوی روی صحنه می‌رود نیز تاثیر این اتفاق و پلمپ تالار مولوی را بر تعداد تماشاگران بسیار شگرف و بزرگ توصیف می‌کند و می‌گوید: پلمپ کردن تالار برخورد خوبی نبوده و الان هم همه چه دوستان جدید و چه همکاران قبلی، می‌پذیرند که شیوه خوبی نبوده است.


وی می‌افزاید: ما نمی‌دانیم مشکل اداری بوده است یا چیز دیگر ولی شیوه خوبی را پیاده نکردند. اتفاق بدی بود که تاثیر بد خودش را نیز گذاشت و الان که یک هفته از این اتفاق می‌گذرد و ما با دوستان برای دعوت به کار تماس می‌گیریم، می‌پرسند مگر تالار مولوی باز شده!؟


نجفیان اضافه می‌کند: اینقدر که تعطیلی تالار انعکاس داشت، خبر باز شدنش منتشر نشد اما ظاهرا قرار است مسئولان جدید کارهایی انجام بدهند و از هنرمندان و اینکه شاید به آنها بی‌حرمتی شده عذرخواهی کنند و دعوت کنند که دوباره برای تماشای کارها به اینجا بیایند.


وی درباره تغییراتی که در نیروی انسانی تالار و بلاخص عوامل فنی رخ داده، می‌گوید: غیبت آدم‌های فنی تاثیر زیادی بر کار ما که آماده بود و تا پیش از این اتفاق نیز اجرا داشته، چندان محسوس نیست. اما شاید این تغییرها بر کارهای بعدی تاثیر گذار باشد. اما می‌توانم بگویم که بر کار من تاثیر نگذاشته و دغدغه من نیست درغیر این صورت باید اجرایم را تعطیل می‌کردم و وقتی اجراها متوقف نشده، لابد چنین اتفاقی نیفتاده است.


نجفیان درباره مدیریت جدید تالار مولوی می‌گوید: الان برای قضاوت کردن زود است و زمان باید این مساله را نشان دهد. من نمی‌توانم درباره آدم‌هایی که جدید آمده‌اند، اظهار نظر شخصی کنم و موضع بگیرم.


وی تاکید می‌کند: بچه‌های قبلی اینجا، همگی از دوستان صمیمی من هستند و معتقدم زحمت زیادی کشیدند و به این سالن هویت دادند که بسیاری از کارگردانان صاحب نام در اینجا به روی صحنه رفتند و در نوبت اجرا نشستند. به نظر من این گروه بسیار خوب بودند و اگر به من می‌گفتند بعداز این اتفاقات اجرا نداشته باشم، قطعا به پاس دوستی‌ام با آنها این کار را می‌کردم اما خودشان از ما خواستند به احترام تئاتر کارها را ادامه دهیم.


اگرچه تالار مولوی بازگشایی شد و این مهم است چون نفس تئاتر برای مهم است اما صحبت هنرندانی که این روزها در این تالار سودت و کور روی صحنه می‌روند نه تنها در کلام‌شان که در نگاه‌شان نیز پیداست و همه با آه عمیق، آرزوی روزهای بهتری را برای تئاتر دارند.


تالار مولوی بازگشایی شد، اما این گشایش، نه هنرمندان را از شوک بسته شدن خارج کرده، نه تماشاگران را دلگرم کرده برای رفتن دوباره به سالن مولوی. با این حال این سالن برای بازگشت به روزهای اوج خود، نیازمند نگاهی تازه ازسوی مسئولان، مدیران، هنرمندان و تماشاگران است.


آیا "مولوی" باز نفس خواهد کشید؟...

0 جنبش سبز و نظرات رنگ وا رنگ شما:

 
Cheap Web Hosting | Top Web Hosts | Great HTML Templates from easytemplates.com.